کد مطلب:30052 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:105
عبد اللَّه در قیام علیه عثمان، شركت كرد[5] و پس از آن، در كنار علی علیه السلام یاوری استوار گام و همراهی فداكار بود. او در جنگ های جمل و صِفّین، شركت كرد و در جنگ صِفّین، فرمانده پیاده نظام (میمنه)[6] لشكر بود. او همچنین ریاست قاریان كوفه را به عهده داشت.[7]. خطابه ها و گفته های وی نشان می دهد كه از آگاهی فراوانی در شناخت اوضاع زمان، مردمان روزگار، انگیزه ها و كشش های دشمنان علی علیه السلام برخوردار بود.[8] در هنگامه نبرد، استوار ایستاد و گفت:معاویه چیزی را ادّعا كرده كه از آنِ او نیست و در كار خلافت با كسی به ستیزه برخاسته كه سزاوار خلافت و بی مانند است. [ معاویه] به باطل می ستیزد تا حق را فرود آورد و با اعراب بیابانی و دسته هایی [ بازمانده از احزاب مشرك ]به شما یورش آورده و گم راهی را در دیده اینان آراسته، و بذر فتنه را در دل هایشان كاشته است... و به خدا سوگند، شما نوری از سوی پروردگارتان، و نیز دلیلی روشن و آشكار به همراه دارید.[9]. او با شجاعتی ستودنی و یورشی بی امان، به معاویه نزدیك گشت و معاویه چون روزگار را برخود تنگ یافت، دستور داد او را زیر بارانِ سنگ گیرند و از پای درآورند و عبد اللَّه [ بِدین گونه ] به شهادت رسید.[10]. معاویه او را «كَبْشُ القوم (پیش آهنگ گروه)»[11] نامید و از دلاوری او با شگفتی یاد كرد[12] و او را در رزم آوری بی همتا دانست. عبد اللَّه را یكی از پنج زیرك عرب شمرده اند.[13]. برادر عبد اللَّه، عبد الرحمان نیز در جنگ صِفّین به شهادت رسید.[14] عبد اللَّه تا آخرین لحظات زندگی با تمام توان از مولایش دفاع كرد و در آخرین لحظات حیاتش وقتی همگام و همراهش اسود بن طهمان خزاعی از او سفارش خواست، گفت:تو را به تقوای الهی سفارش می كنم و نیز به این كه خیرخواه امیر مؤمنان علیه السلام باشی و همراه او با این یاغیان متجاوز بجنگی تا یا حقْ چیره گردد و یا تو به خدا بپیوندی، و سلام مرا به او برسان! و چون علی علیه السلام واپسین كلام عبد اللَّه را شنید، فرمود:«خدایش بیامرزد! در زندگی اش همراه ما با دشمنمان جنگید، و هنگام وفات نیز از خیرخواهی برای ما دست نكشید».[15]. 6571. وقعة صِفّین - به نقل از زید بن وَهْب -:عبد اللَّه بن بُدَیل در میان یاران خود ایستاد و گفت:معاویه چیزی را ادّعا كرده كه از آنِ او نیست، و در كار خلافت با كسی به ستیزه برخاسته كه سزاوار خلافت و بی مانند است. [ معاویه] به باطل می ستیزد تا حق را فرود آورد و با اعراب بیابانی و دسته هایی [ بازمانده از احزاب مشرك] به شما یورش آورده و گم راهی را در دیده اینان آراسته و بذر فتنه خواهی را در دل هایشان كاشته و امر را بر آنها مُشتَبَه ساخته و پلیدی ای بر پلیدی ایشان افزوده است، در حالی كه - به خدا سوگند - شما نوری از سوی پروردگارتان، و دلیلی روشن و آشكار به همراه دارید. با این ستمكاران جفاكار بجنگید و از آنان نترسید، و چرا بترسید، در حالی كه در دست شما، كتابی آشكار و پیدا قرار دارد؟ «أَتَخْشَوْنَهُمْ فَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَوْهُ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِینَ * قَتِلُوهُمْ یُعَذِّبْهُمُ اللَّهُ بِأَیْدِیكُمْ وَیُخْزِهِمْ وَیَنصُرْكُمْ عَلَیْهِمْ وَیَشْفِ صُدُورَ قَوْمٍ مُّؤْمِنِینَ؛ [16] آیا از آنها می ترسید؟ و البته كه اگر با ایمان باشید، سزاوارتر است كه از خدا بترسید. با آنان بجنگید تا خدا آنها را به دست شما مجازات كند و خوارشان سازد و شما را علیه آنان یاری دهد و دل های مؤمنان را شاد كند». من در ركاب پیامبر صلی الله علیه وآله با آنان جنگیده ام و به خدا سوگند، آنان اكنون در این جنگ، پاك تر و با تقواتر و نیكوتر [ از زمان كفرشان] نیستند. به جنگ با دشمن خدا و خود برخیزید.[17].
عبد اللَّه بن بُدَیل بن وَرقاء خُزاعی، پیش از فتح مكّه اسلام آورد[1] و در نبردهای حُنَین، طائف و تَبوك، شركت جست.[2] پیامبر صلی الله علیه وآله او و برادرش عبد الرحمان را با پیامی به یمنْ گسیل داشت.[3] او را از یاران بزرگ امام علی علیه السلام شمرده اند.[4].